قلمرو دخملی
امروز داشتم فکر میکردم هر چی عکس خود کیمیا رو میذارم حتی یکدونه هم عکس از اتاق کیمیا نذاشتم.این شد که یه چندتایی عکس از اتاقش گرفتم و میذارم تا شما هم با اتاق و محل بازی دخملی اشنا بشید. کمد عروسکا و لباسا این جوجه هم قد کیمیاست و کیمیا عاشقه اینه و این مورچه هم از کیمیا بلند تره یه نمای کلی ...
نویسنده :
نیلوفر
11:49
عاشق کتاب
کیمیا عاشق کتابه. ولی نه هر کتابی.عاشق کتابهای فسقلی ها- ارمنته ی جن زده- هری پاتره.همیشه بهم التماس میکنه کتابهای هری پاتر رو براش بخونم ولی میگم تو معنی کلماتش رو نمیفهمی .ولی چی کارش میشه کرد. حالا هم چون خیلی جادو گری رو دوست داره چند تا عکس هری پاتر رو میذارم. &nb...
نویسنده :
نیلوفر
17:16
اندر احوالات کیمیا
کیمیا از 2 سالگیش خیلی پر حرف شده از وقتی که درست حرف نمیزد تا حالا .میشینه و برات ساعت ها داستان های خلاقانه ی دیو و پری و دزد و خون اشام تعریف میکنه انقدر که خسته شی و بری و حتی خوابت ببره.جالب اینجاست که حرف های بزرگتر از سنش میزنه مثل رمانتیک و عاشقشم .وقتاییم که با چیزی موافقه میگه ok عاشق عکس گرفتنه همیشه منو مجبور میکنه با ژ ست های هندی و غیر هندی ازش عکس بگیرم و میگه اینارو بذار تو وبلاگم مردم نگاه کنند و بگن این خوشگله کیه؟ خیلی هم به کامپیوتر و موبایل و تبلت وارده از 2 سالگی تا حالا .به قدری که یادمه یکبار که 2 سالش بود و داشت توی کامپیوتر سی دی گذاشته بود و نگاه میکرد که مامان و باباش خوابشو...
نویسنده :
نیلوفر
17:47
نظر سنجی
نظرتون درباره ی این وبلاگ چیست؟ 1- خیلی عالی 2- عالی 3-خوب 4- متوسط 5-بد 6- خیلی بد نظرتون رو از طریق نظر بدهید لطفا بگید ...
نویسنده :
نیلوفر
16:54
ماه رمضان
سحر گاهان به قصد روزه داری شدم بیدار از خواب و خماری برایم سفره ای الوان گشودی به ان هر لحظه چیزی فزودند  ...
نویسنده :
نیلوفر
18:46
کوتاه کردن موها
چون تابستون شده و هوا گرمه و کیمیا هم زیاد عرق میکنه و نمیذاره مامانش موهاشو بشوره و اگه اب بریزه رو موهاش چنان جیغ هایی میکشه که کر میشی تصمیم گرفتیم موهاشو کوتاه کنیم. ...
نویسنده :
نیلوفر
12:57
6 تیر اش پشت پای عمو مهدی
چون پس فردا عمو مهدی داره میره سربازی مامانی امروز یک اش رشته ی خوشمزه درست کرده که حتی کیمیا که بکشیشم غذا نمیخوره انچنان خورد که بیا و ببین. ساعتای 3 و4 انقد هوا گرم بود که کولرم جواب نمیداد و کیمیا هم روی پله های سرد خوابید اینم تقویم تابستون ...
نویسنده :
نیلوفر
19:44
کیمیا و جام جهانی 2014
کیمیا هم مثل ادم بزرگها میشینهپای فوتبال و ازش طرفداری میکنه این هم نشونیش: رو صورتشم داشت پاک شد. اینجا هم داره میگه دودورو دودو دو ایران ما ساعت 12 اومدیم خونه ی مامانی و بعد از ناهار رفتیم طبقع ی پایین و با هم فوتبال بازی کردیم توی راه هم توپ همش میرفت زیر مبل و میز .خلاصه کیمیا به من 2 تا گل زد و من هم 2 تا گل زدم. بعد هم رفتیم رو با...
نویسنده :
نیلوفر
12:37
تولد 5 سالگی
کیک: بعد از ظهر روز قبل تولد کیمیا بابای کیمیا اومد دنبالم و رفتیم خونشون. اول یکم بازی کردیم بعد هم ساعت 9 و نیم شب رفتیم قنادی کیک سفارش بدیم.میخواستیم طبق در خواست دوشیزه کیمیا تم تولد ترسناک باشه پس گفتیم که مدل کیک اسکلت باشه اقاهه گفت نمیشه. رفتیم خونه و عکس یک کیک رو که روش اسکلت داشت رو از اینترنت گرفتیم و دوباره رفتیم قنادی اقاهه گفت تا فردا حاضر نمیشه .ماهم گفتیم اسکلت رو ول کن یکی از کیک های توی ژورنال خود قنادی رو انتخاب کردیم اقاهه گفت تافردا حاضر نمیشه.در واقع همه ی کیکها حاضر نمی...
نویسنده :
نیلوفر
13:04